- معذرت میخوام از هرکی که ستاره طلائیم برای این پست توی وبش روشن میشه!
+چرا؟
-چون این فقط یه دلنوشته الکیه
+چته؟
-هیچی، فقط یجوریم:(
+چجوری؟
-احساس بدی دارم، خیلی سریع داره میره! خیییلی
+چی؟
-زندگی، آدما، دنیا، من، عمرم
+کجا سریعه؟ زجر کش شدم تا الان برسه
-یه لحظه بیا پشت پنجره ی عمرت بایست!
+اومممم
-هوم؟
+خیلی سریعه
-آره، خیلی :(
+چقدر تو این چرخه ی سریع، بی تاثیری تو!
-هععععی، کاش بمیرم قبل مردنم
+کاش
سین سکوت محض
:
بسم رب القلم
این متن مربوط به این پست عزیز دل هست.
.
+من که چیزی نمیفهم !
برا خودت
-نامرد!
+وا! ، منکه مردونه اعتراف کردن :/
-راست میگی :)
+خوب؟
-آها
راستش، نمیدونم قصد و غرضی بود یا نه!
اما سوالش چه قشنگ بود بسی.
اما عزیز دل برادر این سوال رو بدون جواب نمیپرسن!
راستی چی پرسید؟
+ سوال: دین من میگه من اجازه ندارم این کار رو انجام بدم!
-جواب: خوب اشکالی نداره، عقاید هرکس برای خودش مهم و قابل احترامه!
+فقط خودش؟
-خودش و هرکس که هم عقیدشه!
+کسی که هم عقیدش نیست چی؟
-انسان که هست؟ عاقل که هست؟ با شعور که هست؟ آدمه خلاصه میفهمه که نباید عقاید دیگران رو تمسخر کنه یا جلوشون رو بگیره. حداقل تا وقتی که بهش آسیبی نرسونده اینطوره. هوم؟
+اوهوم!
-سوال بعدی چی بود؟
+ سوال: دین من میگه تو اجازه نداری این کار رو انجام بدی!
-خوب این همون سواله که قصد غرض داره از مطرح کردنش :)
جواب های قشنگی ندادن به جواب این سوال
منم نمیخوام اشکال بگیرم اما این سوال رو باید از هزار و یک دلیل و راه بررسی کرد و جواب داد.
+مثلا؟
-مثلا اینکه دین تو برتره یا من؟ / وجود من و تو مزاحم همدیگه هست؟ / میشه بدون آزار همدیگه و با عقاید خودمون کنار هم باشیم؟/ اصلا من تو زمین تو ام یا تو، تو زمین من؟ / کی صاحب خونست؟ و .
+جدی؟
-پ ن پ
+راست میگی!
-کاست رو بیار ماست بگیر!
+باز یه سوال ازت پرسیدم پر رو شدی
-نه بیخیال شوخی کردم
+نه دیگه خراب کردی
-ببخشید دیه
+شب بخیر
-اه شب بخیر
+:)
-:)
سین سکوت محض
:)
+هعععععی
-چی شده؟
+هیچی.، گرفته :(
-چی گرفته؟
+دلم .
-مگه چاهه که بگیره؟ :)
+نمیدونم.، تا حالا بهش فکر نکردم :(
-عججججب
+اوهوم.،دمت گرم
-چرا؟
+چون متوجهم کردی:(
- به چی؟
+اینکه دلم چاهه، اونم یه چااااه عمییییق و تاریک
-خواهش میکنم، من ممنونم!
+چرا؟
-چون راحت فهمیدی:)
+اوهوم:(
.
-بخند :)
+نمیشه
-چراااا؟
+چون گرفته
-آها
سین سکوت محض
بسم رب الوجود
نبودیم
بود شدیم
هستیم
اما نمیدانیم چه هستیم
می مانیم
می رویم
نابود می شویم
اما.
هنوز نمی دانیم
چه هستیم؟؟؟
.
نبودم، از همه ببخشید
سخت گذشت
تا به حال هرکه پرسید گفتم دانشجو هستم، دروغ نگفتم. گفتم کامپیوتر میخوانم، دروغ نگفتم. گفتم طراح وب و گرافیک هستم، دروغ نگفتم.
نگفتم.
طلبه هستم!!!
آخر می دانی!!!
خودم را قبول ندارم
استاد امر کرد ملبس به لباس پیامبر بشوم
امر بود
استاد بود
امر استاد بود.
ماجرا ها داشتم
اما الان ناگهان و در عین حیرانی
لباسی مقدس را بر تن میکنم!!!
نمیدانم که یا چه هستم
امامیدانم لایق این لباس نیستم
خدایا
لایقم کن!!!
:(
:)
درباره این سایت